پيام
+
*تجربه شخصي*
عشق به معناي عرف عاميانه بين مردم ، وجود خارجي ندارد.
تمام آن در ؛ حس مالکيت و حس نياز و رفع تنهايي و تکميل يک پروژه انسان سالم اجتماعي است .
و همه اين مفاهيم لباسي وديعه به نام عشق برتن ميکنند.وگرنه عشقي که جان را دگرگون سازد و ازخودبيخود کند را با تمام استقبال و تمايلي که بدان داشتيم؛ نديديم .شما بگومابلدنبوديم.اوکي شماکه بلدي.اگر يافتي، در هرسال و ماهي بود زير اين فيد بيا و بگو..
در انتظار آفتاب
03/2/2
mariii
{a h=40kn}كيوان گيتي نژاد و{/a} سلام و عرض ادب .خواهش ميکنم استاد شماييد بزرگوار .درخدمتم
mariii
{a h=40kn}كيوان گيتي نژاد و{/a} سلام و ادب بله کاملا صحيح ميفرماييد
كيوان گيتي نژاد و
عشق تبلوري از حسي غريب و ناآشنا ازعالم لاهوت و ازجنس و حالي غريب و قيمي مي باشد که بر ذات و فطرت خداجوي افراد است که بر دل و جان ايشان در عالم ناسوت مي نشيند و از آنجايي که عشق داراي منشايي آسماني بوده و در واقع تابش الانوار محبت خدايي است که با فطرت و ذات خداجوي افراد قابل شناخت و حس و درک است و آنچه امروزه به اسم عشق توسط برخي از افراد ياد ميشود در واقع حس دوست داشتن زياد است
كيوان گيتي نژاد و
داشتم حساب اينستگرام خودم. رو سير مي کردم که تعريفي از عشق از زبان سعدي را به ديده خود نظر کروم و نوشته بود]عشق صيدي ست که اگر تيرت هم به خطا رود لذت اش تا ابد کنج دلت مي ماند[
كيوان گيتي نژاد و
عشق يک سر نهاني ست که در عالم نه عيني. دارد و نه قيمي به پايش مي رسد آنجا که فکر مي کني به کنه عشق پا گذاشتي!يکباره مي بيني از اين مقصد هنوز پا در خط شروعش نگذاشتي آنجا که مهر معشوق بر دل نشيند هر آنچه تا به ديروز مي پنداشتي که عشق است از هر سوي اين دل به سوي دلدار انگشت اشاره مي گمارد