پيام
+
*تلخ*
زندگي شب و روزهايش را از سره ما ميگذراند
و چه تلخ!
چه زهرآگين و چه زمهرير !
خدايا تو به فرياد برس
هما بانو
03/6/24
كيوان گيتي نژاد و
خانم معلم نمي دنم غم چرا اينگونه دلتان را زمهرير آفاق مصيبت نموده است .ولي به شرف و مردانگي زنانه ات قسم به يمن آنهمه استادي و تلخي و عذاب که از سر غصه قصه اين شاگردان مخل اعصاب و روان ات کشيدي و کشانديمت به عنوان مخل ترين و شرورترين نادان ترين پديده آفاق کلاس درس آدميت اينرا به عنوان کمترين درس معرفت از محضر درستون آموختم که سپر همه غصه هاي زندگي گردم و به لطف ايثارتون عمري به دورتون بگردم
كيوان گيتي نژاد و
استاد براي همه آنچه که باعث شده دنيا براتون سيه و تاريک بشه بگيد چيکار کنم بگيد برقص مي رقصم بگين گريه کن به خدا مي گريم بگو گم شو ميرم ولي از زيز پاگير يواشکي مي بينمتون بگو بمير بخودا من مردم کي گفته زنده ام من آره استاد من اون روزي مردم که شما از من قطع اميد کردين و مت پر رويي باز دارم حرف ميزنم استاد خسته ام ولي نمي خوام برم اومدم که هميشه پاي منبرتون بمونم ولي بگي برو به خدا نميرم
كيوان گيتي نژاد و
اد باد روزي که مردم اما دارم باسه اون روزي که بجاي مرگ نه که براي شهادت عازم صحراي احمر ميشم رجز رفتن به ميدان رو تمرين مي کنم خودم براي يک جوون دادن اسلوموشن ارزشي با حال به راست داداشم علمدار صحرا و به لبيک بابام سئو علي س و به آرزوي جون دادن به روي زانوان منتتم مادرش زهرا راهي ميدان بعد اين ميشم که شرم دارم بگم بچه اشم
كيوان گيتي نژاد و
ادباد لحظه اي که آغاز شد با نام خدا معنا پيدا کرد به لطف خدا و به مقصد ميرسد روزي که خداوند قسم به روز الست تا روز قيامت را به آبروي شجره تابناک ولايت و امامت و به لطف و ايثار آن ثمره تابناک امامت و رسالت و ثمره جاويد ولايت مطلقه اين کمترين داره مي فهمه وقتي مي گفت به شجره تابناک ولايت سوگند نجاتم ده خدا نجات يافته بود و نمي فهميد
كيوان گيتي نژاد و
اد باد روز عاشقي روزي که به دنيا آمد با عشق پدر اين کمترين پديده خلقت يعني خودم اکنون خدا را شکر فهميدم اول خدا دوم خدا آخر خودش جانم به قربان لطف بي کران عنايت بي دريغ اش آنجا که جانم را به آبرويم بخشيد و آبرويم را به عصمت و طهارت و عاقبت به خيري عشق به اهل بيت اش جرعه اي نوشيد باقي اش را با آفاق بي کران به عطوفت و محنت و لطف جذيمش آبروي دوباره ام داد
mariii
{a h=40kn}كيوان گيتي نژاد و{/a} سلام کيوان جان .از لطفتان ممنونم شما لطف داريد بنده شاگرد و کمترين همه ي شما عزيزان هستم .زنده باشيد
mariii
{a h=40kn}كيوان گيتي نژاد و{/a} بنده شاگرد و کوچکترينم. نفرماييد شما محبت داريد .
كيوان گيتي نژاد و
مهسا خانم باورت ميشه يکي از بزرگترين آرزوهايم که در وجودم داشته و هرگز از آن کم نميشود اين است که شما را ديده و از نزديک با سکوتم و با دهن بسته با شما سخني را گويم که بلاشک اگر مي دانستم با شنيدنش زنده مي ماندم حتما به زبان مي اوردم؟اصلا با زبان و دهن باز اصلا حرف نميزنم اصلا خفه ميشم ولي نزاريد اين آرزو عقيم بهانه و من هيچوقت نتونم با ديدن شما به آرزويي که دارم نرسم؟مهريرانه و از
كيوان گيتي نژاد و
خانم مهسا معلم والا و با تقوا و با محبت و سخت کوش خوشا برمن که زبانم قاصر نيست از بيان الطاف و نام و نجوا دل بزرگ پر عشق و محبت شما آرزو دارم امسال برايت بهترين سال عمرت باشد و هرچه حال خراب من است گل در دامان رخ و وجود والا و پر از شاف و لطف و سماعتان باشد دلگير نشو از ما اگر رسم بندگي گم کرده ايم خوشحالم که همچنان بر لطف سمرقند شما شکيبايم سال نو مبارک