پيام
+
*پا*
کاش پاها حرف ميزدند
آن وقت قدمهايشان را ميشموردند
پله هايي که طي کرده اند
جوب هايي که پريده اند
کلاج هايي که فشار داده اند
ترمز هايي که گرفته اند
کفشهايي که به پا کرده اند
ساعتهايي که ايستاده اندبيشمارهايي که لغزيده اند
را ميشموردند
و در پايان روز ، شبها درد هايشان را به زبان ميگفتند.شايد اينگونه درد پاهايم آرام ميگرفت!!
غزل صداقت
01/8/19
.: ام فاطمه :.
خداقوت عزيزم@};-
mariii
{a h=emozionante}.: ام فاطمه :.{/a} خدا ايمان جانم