پيام
+
*کاش*
کاش زودتر از اينها ما را زنده بگور مي کردند.
فرق گور و زندگيمان الان در چيست؟!!!
هما بانو
01/7/2
* راوندي *
بنابراين عربهايي که دخترانشان را زنده بگور ميکردند در حقشان لطف ميکردند ؟
* راوندي *
{a h=haftaamancom}mariii{/a} {a h=nilbook98}کتاب خوان{/a} بياد راشد خدايي ، عجب !
* راوندي *
{a h=haftaamancom}mariii{/a} من وارد اين بحث نميشم کم کم داره کار به جاهاي باريک ميکشه
Miss fatima
:-oعجب
mariii
{a h=ravandi} راوندي {/a} :)همه عرايض بنده از ديدگاه مجاز بود .وگرنه کسي با کشتار موافق نيست هرگز
* راوندي *
{a h=haftaamancom}mariii{/a} ميفهمم چه ميگوييد خيلي هم بهتر از آنچه که ميدانيد . اما متاسفانه هر سخن جايي و هر نکته مکاني دارد . حدود ده سال قبل به شخصي گفتم اگر در دوران حمله مغولها زندگي ميکرديم حالمان چگونه بود ؟ ميشنيديم که در شهر مجاور از سرها مناره ساختند يا اينکه خودمان در يورش بوديم . اين را مرتب تکرار ميکرد و روحيه گرفته بود اما ...
* راوندي *
حقيقت امر اينست که وقتي انساني و اسلامي زندگي کنيم از آن لذت ميبريم حتي اگر تحت سخت ترين شکنجه ها باشيم و اگر غير از اين باشد اشکالي در کارمان وجود دارد . واقعا وقتي به اشعار مولانا يا حافظ فکر ميکنم مي انديشم آنها به چه مقامي.دست يافته اند که چنين توانايي سرودن آن اشعار ناب را داشتند. بنده فقط با يک بيت از جناب فردوسي کل نوجوانان يک پارک را درگير کرده و به زندگي انساني و نوع دوستي باز ميگردانم.
* راوندي *
خدا را بر آن بنده بخشايش است ، که خلق از وجودش در آسايش است . تکرار بعد از شنيدن براي بار اول ده هزار تومان و تا تکرار براي دفعاتي که خودشان هم جايزه را فراموش ميکنند. اما در پس اين مسابقه واقعيتهايي نهان است که ميتواند کل زندگي يک نوجوان را در همان اوايل زندگي دگرگون سازد . از اين رو شاعر به مرحله اي رسيده که ابياتي از اين دست را براي آيندگان بوديعه ميگذارد .
mariii
{a h=ravandi} راوندي {/a} شعر زيباييست واقعا اين شعر لازمه ي اين روزهاي بنده است .چرا که سره يک سري مسئل و مصالح دنيا.خيلي ها بهم آسيب زدند.
محسن وکيل پايه يک
يه بار يادم هست يه دختر خانمي تو کلاس که واقعا مشکل داشت،ازطرفي بانامزدش دچاراختلاف بود پدرش معتادبود،خواهروبردارمعلول داشت وکلا کلکسيون مصيبت بود،به استاد تبريزي گفتند خدا براي چه مرا آفريده مرگ وجهنم ازاين زندگي بهترهست،شروع کرد به بدوبيراگفتن به خدا ودنيا وهمه،.....استاد،درس را قطع کردند،پنجره را بازکردند وچنددقيقه اي به آسمان خيره شدند وسکوت کردند وانگار زيرلب کلماتي زمزمه مي کردند،
محسن وکيل پايه يک
وبعدش رو به اون دختره کرده وفقط يک جمله گفتن: کاش من حال تورا داشتم چقدر حالتو خريدارم.بعدا گفتند کلاس تعطيل وباعجله رفتند وما هم کلاس را ترک کرديم.......البته بعدها حال آن دختر کلي فرق کرده بود وحتي عروسي هم کرد وزندگي تشکيل دادوکلا سبک زندگيش عوض شده بودوبرايم خيلي جالب رود که چه اتفاقي افتاده
محسن وکيل پايه يک
ومن بعدا موضوع را ازخوداون دختره پرسيدم، گفت:استاد خصوصي با من صحبت کرد وقتي ازمشکلاتم باخبرشد پدرم را به کمپ معرفي کرد وهزينه اش را داد وبعدازآن گفت اگه قول بدهي که دنبال موادنري برات کارپيدامي کنم،براش کارپيادکرد،بچه هاي معلول را به بهزيستي معرفي نمود،وبانامزدم صحبت کرد وسوء تفاهم وبرداشت هاي غلط رفع شد و.....وخودش مي گفت:رفتاراستادباعث شدمن اهل دين ونمازو....بشوم
mariii
{a h=mohsin1400}محسن وکيل پايه يک{/a} سلام بزرگوار .کاش دنيا پر بود از آدمهايي چون استاد تبريزي که دستان خدا هستند و انسان را از جهنمي که در آن بسر ميبرند با مهرباني تمام به بهشت ابدي ببرند.خدا حفظشان کند.و شما دوست گرامي را نيز حفظ کند که نقل کننده ي نيکي هاي ايشانيد.زيبا بود و اميدوار کننده