پيام
+
*بما نيومده*
از دور پيرمردي ضعيف و ناتوان آهسته در حال عبور از وسط ميدان است و منتظر و مضطرب اون وسط ايستاده و ماشينها امانش نميدهندو جلو حرکتش را گرفته اند. دور ميدان به او که رسيدم زدم روي ترمز و به احترامش توقف کردم تا ماشينهاي بعداز من هم متوقف بشوند.تا پيرمرد از خيابان آسوده عبور کند.ناگهان پيرمردعصباني داد زد : *آهااااااي خانووووووم بيا برو مگه اينجاجاي ايستادنه ؟؟؟؟*
من::-/ :-|
mariii
00/7/28
mariii
حال اينکه من خواستم جنتلمن بازي در بيارم و در حقش لطف کنم ولي در عوض خوب مزدمو رو با اون دادي که زد به من تحويل داد.
عقيل صالح
آدرس پيرمرده رو فقط بگو، خودم باهاش تسويه مي کنم. اين دوست ما رو کنفت کرده.
mariii
{a h=aqilsaleh}عقيل صالح{/a} نه بابا بيخيال .بر اعصابت خودتون مثلث باشيد.هرچي باشه سني از ايشون گذشته بيا و ازش بگذر
عقيل صالح
مسلسل صحيح مي باشد.
Miss fatima
خواستين ثواب کنيد کباب شديد :D
mariii
{a h=aqilsaleh}عقيل صالح{/a} جدي؟ اوکي بر احصابت مسلسل باش
mariii
{a h=zigzag13}Miss fatima{/a} اونم چ کبابي .خواستم اداي خارجيا رو در بيارم ک خيلي باکلاسن .ديدم نه بابا بعضي مردم ما باکلاسي بهشون نيومده . واي هنوز ک هنوزه يادم مياد چقد دلم برا خودم سوزيد ک چقدر نيتم خير بود و اين پيرمرد ناخير
انديشه نگار
{a h=haftaamancom}mariii{/a} دل سوختن نداره عزيزم .اتفاقا خوشحال باش چون خدا ديد اما خلق خدا نديد .اين اجرش بيشتره.
mariii
{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} چي بگم والله .اين چيزا رو که ميبيني ديگه از ترس آبروت جرات نداري بار بعدي باز ازين کارا کني
عارفانه هاي يک دوست
خخخخخخخخ جالب بود :D
mariii
{a h=pershang}عارفانه هاي يک دوست{/a} خوشحالم که خوشحاليد :)
Miss fatima
{a h=haftaamancom}mariii{/a} عب نداره ايشون يکم تند برخورد کردن و از اون پيرمرد غرغريا بودنx-( مهم نيته:D
mariii
{a h=zigzag13}Miss fatima{/a} بله منم برام درس نشده هنوز چرا ک باز هم اين موارد ببينم برخوردم همين خواهد بود فقط خدا کند باز برخودشان اينطو نباشد
Miss fatima
{a h=haftaamancom}mariii{/a} ايشالله که نيست ديه اينطوري =)
mariii
{a h=zigzag13}Miss fatima{/a} ان شاله شعورها بالا بره .مرسي گلم